خوشبختی

حالا میشه واسه خوشبختی دلیلی داشت

خوشبختی

حالا میشه واسه خوشبختی دلیلی داشت

حکایت

 پیرمردی شاگرد جوانی داشت که او را پند می داد و درس زندگی می آموخت. روزی به به او گفت : فردا برای پیاده روی در مسیری طولانی آماده شو. وقت آن رسیده که چیز با ارزشی را به تو نشان دهم که تا به حال آنرا ندیده ای.

شاگرد از این مسئله تعجب کرد، فردای آنروز همراه پیرمرد به راه افتاد. آنها از جنگل و دشت و تپه های سرسبز عبور می کردند و از زیبایی های طبیعت و نکته های آن لذت می بردند. تا آنکه پیرمرد مسیر را به صورتی هدایت نمود که به روی بلند ترین تپه رسیدند. از آنجا دشت ها و درختان جنگل منظرۀ زیبایی داشت و شهر نیز با وسعتش کاملاً دیده می شد. پیرمرد گفت : خوب!! به مقصد رسیدیم.

 شاگرد پرسید : استاد آن شئ با ارزش که قولش را داده بودید کجا است؟! می خواهم آنرا ببینم.

پیرمرد اندکی فکر کرد و با نگاهی عمیق گفت : در کنار پایت افتاده.

شاگرد کنار پایش را نگاه کرد و متوجه سنگی شد که که در کنار پایش است. آن را برداشت و به آن خیره شد. با لحنی آغشته به تعجب و خشم و ناراحتی پرسید : این همه راه را آمدیم که این تکه سنگ را ببینم؟؟! این سنگی بی ارزش است. من فکر می کردم شئ گران بهائی اینجاست.

پیرمرد پاسخ داد آیا از اینکه امروز با یکدیگر پیاده روی کردیم و از جنگل و دشت لذت بردیم

 ناراضی هستی؟

شاگرد گفت : خیر استاد. مسیر بسیار زیبا و لذت بخش بود.

پیرمرد گفت : زندگی نیز همین است. رسیدن به مقصد هدفی بی ارزش است، این مسیر رسیدن به هدف است که ارزش را تعیین می کند. در این مسیر است که انسان می آموزد و لذت می برد. اما رسیدن سریع و بی درنگ به هدف ارزشی نخواهد داشت. بنابراین به هدف فکر کن اما وقت را برای فکر کردن زیاد به هدف از دست نده، به فکر آن باش که در مسیر رسیدن به اهداف جریان داشته باشی تا از زندگی لذت ببری.

بدبختی انسان در فکر اوست، در لحظه های سکون و بی تحرک.

بی تحرکی و سکون هم مفید است، اما فقط در زمانی که هدف و منطقی خاص آنرا برگزیند.

آن لحظه که تلاش و حرکت و جریان داشتن متوقف شود، آن لحظه شروع بدبختی ها است. تلاش و حرکت هم معنای امید نیست.

امید داشتن نوعی شروع و یک مسیر است، برای آنکه خوشبختی در آن مسیر به جریان بیافتد.

خوشبختی، تنها دست و پا و بدن سالم داشتن نیست، بدون دست و پا و بدن سالم هم می توان خوشبخت بود، آنجا که روح در تلاش برای پرواز در بیکران ها است؛ و این پرواز مرگ نیست.

خوشبختی قدم برداشتن در زندگی است، جسارت، شجاعت، حکمت و تلاش برای رسیدن به اهداف، اما وقتی که هدف نائل آمد، خوشبختی ادامۀ مسیر برای اهداف دیگر است. زیرا با رسیدن به هر هدف خوشبختی تمام می شود. پس برای مملوء نگاه داشتن جام زندگی از شراب خوشبختی باید اهداف زیادی برای تلاش و مسیرهای بیشماری برای احساس کردن خوشبختی در نظر گرفته شود.